بروتالیسم  در معماری ایران و جهان

بروتالیسم

مقدمه

زبره‌کاری یا معماری بروتالیست سبکی از معماری است که در آن ساختمان‌ها کلآ با بتن زبره و بدون روکش و دیگر عناصر کاربردی و به عبارتی عریان و عاری از زینت اجرا می‌شوند. اصطلاح زبره‌کاری (بروتالیسم) در ۱۹۵۴ در فرانسه و انگلستان برای توصیف این شیوه بکار رفت.

گرایشی که از لوکوربوزیه آغاز شد .

پس از اختراع بتن، بین سال های 1950-1970 سبکی موسوم به «بروتالیسم» در معماری شکل گرفت که به عنوان سبک مرسوم پس از جنگ شناخته می شد. حس یکنواخت و کسل کننده ناشی از تزیینات تصنعی، مسائل اقتصادی و اجتماعی مربوط به آن دوران، پایایی مطلوب بتن در شرایط اقلیمی نامناسب، جلوگیری از وندالیسم( تخریب گرایی) و استفاده از صلابت و هیبت بتن در ساخت و ساز ساختمان های عمومی و حکومتی از دلایل توفیق این سبک از معماری در آن برهه تاریخی گردید که تندیس های عظیم را تداعی می کرد.                 (( نشریه دانشمند، شماره 584 مرتضی ضامنی ))

واژه BRUTALISM در اصل از واژه فرانسوی BA©TON BRUT به معنی بتن پرداخت نشده گرفته شده است و در حقیقت سبکی است که در آن ساختمان های بتنی توسط فرم های سنگین و عظیم و سطوح پرداخت نشده ساخته می شوند و بعضاً حتی ممکن است که نقوش قالب های چوبی هم که در هنگام بتن ریزی به کار رفته اند روی سطوح آنها دیده شود. استفاده از این سبک نمایانگر نوعی صداقت در نمایش مصالح است گرچه به علت خصوصیات سرد و رسمی و انعطاف ناپذیر این ماده در برخی موارد این ساختمان ها ظاهری اسکلت گونه به خود می گرفتند. (( نشریه دانشمند، شماره 584 مرتضی ضامنی ))

استفاده از بتنی که سنگدانه هایش قابل مشاهده بودند و یا ایجاد شیار روی سطح بتن به منظور افزایش حس خشونت آن در این سبک بسیار دیده می شود گاهی علاوه بر آشکار ساختن خشونت مصالح ساختمانی، در مقیاس ساختمان و عناصر آن نیز اغراق شد تا پیکره ساختمان حجیم تر و سنگین تر به نظر آید و بدین ترتیب رویای تلفیق کیفیت بدون تزیین ساختمان های معمولی و حس صلابت و قدرت ساختمان های عمومی محقق شد.  (( نشریه دانشمند، شماره 584 مرتضی ضامنی ))
یکی از پیشگامان اصلی سبک بروتالیسم « ادوارد ژانره معروف به لوکوربوزیه» معمار سوئیسی بود که ساختار معماری سنتی را دگرگون ساخت و بدین گونه الهام بخش معماران دیگری نظیر پل رودولف در این عرصه گشت.                                                                                             ( ( نشریه دانشمند، شماره 584 مرتضی ضامنی ))

 

یکی از خصوصیات متعدد معماری مدرن در این بود که در ساختمان ها ماهیت مصالح ساختمانی مورد توجه قرار گرفت و این مصالح به صورت طبیعی خود ، تا آنجا که ممکن بود دست نخورده و بدون پوشش و پرده ، در ساختمان ها بکار گرفته شدند چون استفاده از تزئئینات در معماری کهنه پرستی و ظاهر پرستی شناخته و چنان اعلام شد که به جلوه آوردن ماهیت مصالح که به صورت طبیعی ، نه ساختگی و مصنوعی بر غنای معماری بیافزاید مورد توجه قرار گرفت . ((از زمان و معماری ، منوچهر مزینی  ص159))

از همین رو به عنوان مثال لوکوربوزیه در پاویون دانشجویان سوئیسی کوی دانشگاه در پاریس نمای پشتی ، سنگ را بصورت عریان و لخت بکار گرفت . ((از زمان و معماری ، منوچهر مزینی  ص159))

میس ون در رو اصرار داشت که آهن در ساختمان هایش ، بی هیچ پوششی در معرض دید قرار گیرد ، و رایت چوب و آجر را بصورت طبیعی خود به درون خانه های که ساخت ، راه  داد . ((از زمان و معماری ، منوچهر مزینی  ص159))

نکته دیگر امکان دادن به تمام عوامل ساختمانی بود تا نقشی را که در ساختمان دارند بنمایانند . به یاد آوریم که در معماری ها گذشته ، پلکان اغلب در میان دیوار هایی سنگین و در فضایی که در پس خانه بود و بیشتر مناسب پستو و صندوقخانه ، از دید پنهان می شد . ((از زمان و معماری ، منوچهر مزینی  ص159))

 

معماری مدرن نه تنها نشان داد که پله را می توان در معرض دید نهاد ، بلکه می توان آن را عاملی ساخت که به بنای معماری بیافزاید . مراد از صداقت و اخلاق در معماری ،ازجمله ، همین آشکار گذاشتن عوامل ساختمانی و تاکید بر آنها بود به عنوان مثال لوکوربوزیه پلکان ویلای ساوی را تندیسگونه ساخت و در کار های میس پلکان اکثرا در میان ساختمان و به اصطلاح نقل مجلس بود . ((از زمان و معماری ، منوچهر مزینی  ص159))

بروتالیسم

این دو کیفیت که نا گفته نگذاریم ریشه در معماری روستایی و بومی داشت و رومانسک و گوتیک نیز از آن بهره داشتند ، در معماری مدرن قوت گرفت و پس از سال های 60 بصورت یکی از خصوصیات بارز بروتالیسم که آن را باید یکی از شاخه های معماری مدرن و به حساب جنکز لیت مدرنیسم دانست ، بصورت بسیار پیشرفته ، از چند جهت – و مبالغه شده بروز کرد . ((از زمان و معماری ، منوچهر مزینی  ص159))

بروتالیسم در آثار معماری انگلیسی

جالب است که پند استاد سریعا به گوش شاگردان فرمانبردار رسید از جمله جیمز استیرلینک به سال 1958، پول رودولف به سال 1960 ، و نیز بازیل اسپنس ساختمان های خود را بر همین روال ساختند . ((از زمان و معماری ، منوچهر مزینی  ص159))

 

به دنبال همین گرایش به بروتالیسم ، استیرلینگ در سال 1964 ساختمان دانشکده مهندسی دانشگاه لیستر را ساخت در این ساختمان بیش از خشونت در مصالح ساختمانی ، مبالغه در مقیاس ساختمان به نظر می آید . ((از زمان و معماری ، منوچهر مزینی  ص163))

بروتالیسم در آمریکا

جایی که برو تالیسم خشونت خود را به وضوح نشان می دهد ساختمان دانشکده معماری و هنر در دانشگاه ییل اثر پل رودولف است .

در ساختمان معماری و هنر اگرچه تاثیر لوکوربوزیه مشهود است ، رودولف با امکاناتی فراوان تر و جراتی بیشتر و طرحی مستقلتر خصوصیات بروتالیسم را اشکار کرده است . در این ساختمان نیز نه تنها بتن به صورت اشکار بکار گرفته

شده ، بلکه به آن شیار داده شده تا خشونت در سیمای این ساختمان بیشتر به دید آید همچنین در اندازه ها مبالغه شده تا ساختمان گران پیکر دیده شود .

به عنوان مثال ، ابعاد تیر ها بیش از میزان لازم هستند و تیر ها در دو جهت عمود بر هم در نما اشکار شده اند تا در احساس تنومندی ساختمان تردیدی پیش نیاید شیشه نیز در این ساختمان نسبتا به وفور و همانند بقیه ساختمان های مدرن بکار گرفته شده ، اما در اینجا تضادی در سیمای ساختمان پدید می آورد و خشونت آن را بیشتر می کند . ((از زمان و معماری ، منوچهر مزینی  ص164))

 

بروتالیسم در صربستان

یکی از نمونه ساختمان های ساخته شده به سبک بروتالیسم GENEX TOWER یا دروازه شهر غربی در شهر بلگراد صربستان است. کاربری این ساختمان بلندمرتبه که سومین ساختمان بلند در بلگراد نیز به شمار می آید، اداری مسکونی است. این ساختمان توسط معماری صرب به نام پروفسور MITROVIC MIHAJLO در سال 1977 طراحی شد و کار ساخت این ساختمان در سال 1980 به پایان رسید. این ساختمان 35طبقه مشتمل بر 2 برج( برج مسکونی 30 طبقه و برج اداری 26 طبقه) است که توسط یک پل دوطبقه به هم متصل شده اند و فضای بالای برج اداری به رستورانی گردان اختصاص یافته است. ارتفاع این ساختمان بدون احتساب رستوران 115متر است. سازه این ساختمان بتن مسلح با نمای خاکستری رنگ و دیوار باربر و استراکچر کف آن دال مسطح با 12 سانتی متر ضخامت است. عواملی نظیر استراکچر نمایان، اجتناب از تزیینات ظاهری در نما، استفاده از رنگ و صلابت بتن، ارتفاع و عظمت ساختمان در موفقیت این ساختمان به سبک بروتالیمس بی تأثیر نبوده است. (( نشریه دانشمند، شماره 584 مرتضی ضامنی ))

تندیسگرائی در انگلستان

شاید بتوان ویژگی های تندیس گرایی بر اساس هندسه و وضوح و سادگی معماری مدرن را به خوبی در این ساختمان مشاهده کرد ساختار کوبیک بدون پیش آمدگی و تورفتگی این برج ها تنها توسط فرم مدور کنار برج ها و رستوران گردان بالای یکی از برج ها تعدیل یافته و تا حدودی از هیبت و خشونت ساختمان کاسته است.
یکی دیگر از مصادیق سبک بروتالیسم BRISTOL HOTEL CAR PARK است. در این ساختمان فرم های برجسته و هندسی پرانرژی و ریتمیک در نمای ساختمان القاکننده حس خشونت است. در حقیقت ایجاد این برجستگی ها وجه تمایزی در مقایسه با ساختمان های تالار شهر بوستون و تالار الیزابت لندن است که تأکید نما بیشتر بر خطوط عمودی ستون های بتنی و صفحات افقی است. (( نشریه دانشمند، شماره 584 مرتضی ضامنی ))

بروتالیسم در ایران

از نمونه ساختمان هایی که بتن در آنها به صورت بروت بکار رفته است می توان به موزه هنرهای معاصر تهران اشاره کرد. این بنا در زمینی به مساحت 2 هزار متر مربع در گوشه غربی پارک لاله ساخته شده است. آنچه که این بنا را از سایر ساختمان ها متمایز می کند تلفیق معماری سنتی و مدرن است در این ساختمان با الگوبرداری از بادگیرهای مناطق حاشیه کویر و استفاده از مصالح مدرنی چون بتن چنان دست آویزی مهیا شده است که این معماری مینیمالیستی را در ساده ترین شکل ممکن و با به کارگیری کمترین تکنیک در نهایت شکوه و زیبایی به رخ همگان بکشد. استفاده از عناصر معماری ایرانی نظیر هشتی و چهارسو به طرز هوشمندانه ای با ماهیت مدرن موزه ممزوج شده است به گونه ای که بازدیدکنندگان پس از عبور از مسیر مارپیچ داخلی و دیدن گالری ها به نقطه آغازین حرکت خود که یک هشتی است می رسند.
ساختمان دیگر پردیس سینمایی پارک ملت است که در زمینی به مساحت 6 هزار مترمربع در خیابان ولیعصر ابتدای بزرگراه نیایش ساخته شده است. در این ساختمان نیز که به واسطه فرم سیال و متمایزش شاخص گردیده است از بتن به صورت بروت استفاده گردیده است.
از دیگر ساختمان های ساخته شده با این سبک و سیاق می توان به ساختمان وزارت کشور در خیابان فاطمی تهران اشاره کرد. ترکیب بتن و آجر در این ساختمان و سایه روشنی که در اثر پیش آمدگی و تورفتگی های نما در این ساختمان وجود دارد موجب شده است که از هیبت ساختمان کاسته شده و حس خشونت آن تعدیل یابد.
نمونه دیگر برج های اسکان در خیابان میرداماد تهران است که در حال حاضر به یک نشانه شهری مبدل گشته اند.
سرانجام به خاطر حس خسته کننده این ساختمان ها و انتقاداتی که به این سبک صورت گرفت، این سبک کم کم به دست فراموشی سپرده شد. (( نشریه دانشمند، شماره 584 مرتضی ضامنی ))

معماری بروتالیسم منتقدان سرسختی دارد، از جمله چارلز، پرنس ولز. سخنرانی‌ها و نوشته‌هایش همیشه انتقادات سختی بر معماری عریان وارد داشته‌اند، و بسیاری از بناها را تنها توده‌ای از سیمان خوانده‌اند. بیشتر انتقادات به خاطر طراحی بنا نیست، بلکه بیشتر به خاطر نمای سیمانی آنها است، به این دلیل که سیمان در هوای مرطوب و در اقلیم ابری اقیانوسی به ویژه در شمال غربی اروپا دوام چندانی ندارد و به سرعت ظاهر خود را از دست می‌دهد. در این آب و هوا سیمان با لکه‌های آب و یا حتی گاهی خزه و گلسنگ ورقه ورقه می‌شود و باعث زنگ زدگی آرماتورها می‌شود. در دانشگاه اورگان، اعتراض و تنفر دانشجویان نسبت به معماری دانشگاه به استخدام کریستوفر الکساندر و آغاز پژوهش اورگان در اواخر دهه ۷۰ انجامید.

در سالهای اخیر، برخی از این بناهای رسیدگی نشده تخریب یا بازسازی و یا با ساختمان‌های جدید جایگزین شده‌اند. علیرغم موفقیت برخی از این آثار همچنان روند تخریب آنها ادامه دارد.

تئودور دالریمپل، نویسنده بریتانیایی، فیزیکدان و مفسر سیاسی برای روزنامه سیتی ژورنال در مقاله‌ای نوشت که معماری بروتالیست محصول فلسفه توتالیتاریانیسم اروپایی و دارای نقص اخلاقی، روحانی و عقلانی است. او ساختمان‌ها را سنگدل، غیر انسانی، مهیب و غول پیکر خواند. از نظر او بتون آرمه با گذر زمان زشت، خرد و پوسیده می‌شود و لک بر می‌دارد و همین باعث می‌شود که نسبت به سبک‌های دیگر معماری ارجحیت نداشته باشد.

ماتیو اگلسیاس، مفسر مجله ثینک پروگرس، معتقد است که بنایی مثل ساختمان شهرداری در بوستون باعث شده که آن ناحیه روح خوشایند و مثبت خود را از دست بدهد.

تجدید فعالیت

اگرچه جنبش معماری بروتالیسم از بعد از اواسط دهه ۸۰ دیگر مرده به حساب می‌آید و جای خود را تا حد زیادی به اکسپرسیونیسم ساختاری و ساختارشکنی داده است، ولی اخیراً سعی در به روز کردن خود داشته است. بسیاری از جنبه‌های خشن خود را ملایم تر و ظریف تر کرده است، نماهای سیمانی روکشی ماسه‌ای پیدا کرده‌اند که باعث می‌شود سنگ نما به نظر برسند، گاهی نیز با گچ یا عناصر پیش ساخته و طرح دار ترکیب می‌شوند. از معماران مدرنیست که در پروژه‌های اخیر خود به این رویکرد روی آوردند می‌توان از استیون ارلیش، ریکاردو لگورتا و جین وانگ نام برد. شرکت ویکتور گورن و شرکایش با نونما کردن همین سبک چند ساختمان دادگستری طراحی کرده‌اند. معماران آمریکای لاتین نیز در سال‌های اخیردر مقیاسی کوچکتر به احیای این سبک پرداخته‌اند. معماری بروتالیست اخیرا در اسراییل نیز به خاطر حسی که از امنیت و استحکام به دست می‌دهد دوباره احیا شده است. با به وجود آمدن لیتراکان که نوعی سیمان نیمه شفاف است، ممکن است دوباره شاهد موج جدید بناهایی از این سبک باشیم.

حتی در بریتانیا که این سبک زمانی بیشترین شیوع را داشت (و بعدها مورد بیشترین ناسزا قرار گرفت)، اخیرا از سال ۲۰۰۶ به بعد بناهایی با معماری بروتالیست به روز شده ساخته شده‌اند از جمله ساختمان مارش مورگان در خیابان سنتاور در لمبث لندن و بنای الدر و کانون در گلاسکو اسکاتلند. در لیست نامزدهای جایزه استرلینگ ۲۰۰۵ تعدادی بنا وجود داشت (برجسته ترین آنها ساختمان مرکزی بی ام دبلیو ساخته زاها حدید وبنایی که برنده نهایی شد یعنی ساختمان پارلمان اسکاتلند اثر انریک میرالس) که در نمای آنها میزان زیادی سیمان به کار رفته بود، چیزی که نه سال پیش زمانی که این جایزه دایر شد از لحاظ زیبایی شناسی غیرقابل قبول به حساب می‌آمد.

به تازگی ارزیابی دوباره‌ای از معماری بروتالیست شده است که منجر به درک ارزش آن شده است، امروز دلیل ناکارآمدی این سبک را بیش از آن که به خاطر طراحی‌هایش بدانند، نتیجهٔ عدم مدیریت، تعمیرات و حفاظت ناکافی از این بناها می دانند. در سال ۲۰۰۵ شبکه ۴ تلویزیون انگلیس مستندی به نام من عاشق رنگ نارنجی هستم پخش کرد که در آن میراث معماری عریان را مثبت ارزیابی می‌کرد. برخی از این بنا اکنون تاریخی به حساب می‌آیند و برخی دیگر مثل مدرسه علوم دینی سنت پیتر توسط بخش معماری مجله پراسپکت جزو بهترین بناهای پس از جنگ جهانی دوم در اسکاتلند شناخته می‌شوند و بر سر نگهداری و حفاظت از آنها دائماً منازعه وجود دارد. جمعیت قرن بیستم بارها علیه تخریب مرکز ترایکرن، ترینیتی و پارکینگ چند طبقه مبارزه کرده است.

در نتیجه بوجود آمدن بروتالیسم در اروپا بخصوص در انگلستان بدون پایه های اجتماعی و اقتصادی نبود ، مصیبت های سال های جنگ و مشکلات اجتماعی سال های پس از جنگ معماری را به سوی هدف های اجتماعی و انسان دوستانه سوق داده بود که بازتاب مستقیم آن دوری از معماری مدرن و رو آوردن به نوعی کهنه گرایی بود . . بروتالیسم عکس العمل یا پاسخی بود به این گرایش ها از جانب معماران که اکثریت قریب به اتفاق آنها به ارزش های مدرنیسم هنوز بسیار معتقد بودند منتهی راه هایی پیدا می کردند که آنها را بصورتی تازه در می آوردند . فراموش نکنیم که در سال های 50 در عین حال توجه به علوم اجتماعی ،  بوم شناسی و شهر سازی اهمیت خاص یافت و توجه به نکاتی چون هویت ساختمان ، ارتباط آن با متنی که در آن ساختمان برپا می شود متداول شد ، حال آنکه پیش از آن نخستین نسل معماران مدرن از آن کمتر صحبت می کردند .  ((از زمان و معماری ، منوچهر مزینی  ص164))

نویسنده : سهیل انوری توتونچی (( معمار و طراح ))