چگونه می توان فضا را طوری طراحی معماری کرد که منعکس کننده رفتار انسان باشد؟
معماری طراحی فضاهایی برای شغل انسان است. علیرغم مهارت معماران در طراحی فضاها برای تأثیرگذاری بر رفتار انسان، اغلب در پیش بینی و واکنش به رفتار ساکنان کمبود وجود دارد. برای ایجاد محیط هایی که رفاه، بهره وری و مشارکت اجتماعی را افزایش می دهد، باید یک رابطه همزیستی بین ساختمان ها و رفتار انسان تقویت شود. تلاقی مطالعات معماری و انسانشناسی چارچوبی بینشگر را برای طراحی فضاهای کالبدی که از رفتار انسانی و بافت فرهنگی آگاه میشوند، تشکیل میدهد.
انسان شناسی مطالعه جوامع انسانی، فرهنگ ها و توسعه آنها در طول زمان است. این موضوع اغلب اطلاعاتی در مورد نحوه تعامل مردم با محیط اطراف خود ارائه می دهد، موضوعی که به نفع معماری است. اهمیت انسان شناسی برای معماری نیز در ارائه حساسیت فرهنگی و ملاحظات برابری اجتماعی نهفته است، در حالی که طراحی کاربر محور فضاها را ترویج می کند.
معماری و مردم شناسی از دیرباز علایق مشابهی در رابطه با محیط ساخته شده و ارتباط آن با حوزه اجتماعی زندگی بشر داشته اند. به طور سنتی، معماران بر جنبههای فیزیکی ساختمانها تمرکز میکردند و آنها را بهعنوان هدف در خود مینگریدند. در همین حال، انسان شناسان ساختارهای ساخته شده را به عنوان فرصت هایی برای درک شیوه های متنوع اجتماعی-فرهنگی در نظر گرفته اند.
در چند دهه گذشته یک تغییر در هر دو رشته اتفاق افتاده است. معماران از مدرنیسم فاصله گرفتهاند و طرحهای خاص زمینهای را پذیرفتهاند، در حالی که انسانشناسی و سایر علوم اجتماعی «چرخش فضایی» را اتخاذ کردهاند که بر تعاملات بین انسانها، عناصر غیرانسانی و محیط ساخته شده تمرکز دارد. معماران اکنون به طور فزاینده ای به جنبه های اجرایی ساختمان ها توجه می کنند و علاقه خود را به مطالعات مردم شناسی گسترش می دهند. این دو زمینه اشتراکات روش شناختی و نظری دارند و به همکاری بالقوه به عنوان “انسان شناسی معماری” اشاره می کنند.
جوهره انسان شناسی معماری در شناخت این نهفته است که معماری بسیار فراتر از قلمرو ساختمان ها و فضاها است. این شامل طیف وسیعی از عناصر است، از خود ساختارهای فیزیکی گرفته تا مواد مورد استفاده، زمینههای فرهنگی که در آنها تجسم مییابند، و شیوههای روزمره سکونت در آنها. با اتخاذ رویکردی بین رشتهای که بینشهای انسانشناسی و معماری را ترکیب میکند، طراحان میتوانند بینش عمیقتری در مورد چگونگی شکلدهی فضاها به زندگی به دست آورند. انسان شناسی معماری لنزی برای کشف سه جنبه اساسی از عملکرد معماری ارائه می دهد: طراحی، بایگانی و سکونت. هر یک از این ابعاد، جنبه های مختلف رابطه انسان و محیط را روشن می کند و شبکه پیچیده ای از تعاملات را که دنیای ساخته شده ما را تعریف می کند، آشکار می کند.
بیشتر بخوانید : ایا طراحی پلان نیاز است ؟
طراحی
مطالعات معماری سنتی اغلب بر روی محصولات نهایی طراحی تمرکز میکنند، با نادیده گرفتن فرآیند پویایی که از طریق آن ساختمانها و فضاها تصور میشوند. انسان شناسی معماری، تغییر توجه را به سمت عمل طراحی خود، ردیابی شبکه های پیچیده افراد، ابزارها و فناوری های درگیر دعوت می کند. غوطه ور شدن در شیوه های روزمره معماران و طراحان می تواند بینش عمیق تری در مورد چگونگی به وجود آمدن فضاها و تأثیرات بی شماری که فرم و عملکرد آنها را شکل می دهد ارائه دهد.
بیشتر بخوانید : چه مصالحی در طراحی نما به بهینه شدن آن کمک می کنند
آرشیو کردن
حفظ و سازماندهی دانش معماری نقش مهمی در شکل دادن به درک ما از تاریخ و تکامل محیط ساخته شده دارد. انسانشناسی معماری فرآیندهای آرشیو را بررسی میکند و مکانیسمهایی را آشکار میکند که از طریق آن مصنوعات معماری بخشی از روایتهای تاریخی میشوند. ردیابی شیوه های آرشیوداران و متصدیان می تواند پویایی های اجتماعی و فرهنگی را که از ساخت آرشیوهای معماری و تأثیر آنها بر حافظه جمعی ما خبر می دهد، آشکار کند.
ساکن شدن
عمل سکونت فراتر از اشغال صرف است – شامل تعامل فعال با فضاهای ساخته شده و تبدیل آنها می شود. انسان شناسی معماری به شیوه های روزمره سکونت در ساختمان ها می پردازد و چگونگی تعامل کاربران با محیط های خود و شکل دادن به آنها را در طول زمان بررسی می کند. مطالعه روالها، آیینها و پویاییهای فضایی زندگی روزمره، بینشهایی را درباره تجربه زیسته معماری و پیامدهای آن برای رفاه انسان فراهم میکند.
افزایش درک انسان شناسی معماری مستلزم اتخاذ مجموعه ای از بازتاب های روش شناختی برای هدایت شیوه های تحقیق است. این عمل مستلزم آن است که از عجله در توضیح اجتناب شود و در عوض غوطه ور شدن در تجربیات دست اول طراحی، بایگانی و اقامت از طریق مشاهده و مستندسازی مکرر را در اولویت قرار دهد. همچنین شناخت اهمیت عناصر غیرانسانی در شکلدهی به فرآیندهای معماری، ردیابی نقشها و روابط آنها برای دستیابی به درک جامعی از پویاییهای طراحی مهم میشود. باید بر عمیق کردن جزئیات و پیچیدگیهای شیوههای معماری در محیطهای روزمره، دور شدن از مناظر پانوراما برای به تصویر کشیدن تفاوتهای ظریف تعاملات انسان و محیط تأکید شود.
معماری به عنوان بازتابی از جامعه بشری عمل می کند. در میان پیچیدگیهای دوران آنتروپوسن، زمانی که مداخلات انسانی سیاره را در مقیاس زمینشناسی تغییر داده است، درک روابط بین مردم و مکان به طور فزایندهای مهم میشود. برای درک واقعی این ارتباط و طراحی ساختمان های قابل سکونت بیشتر، نیاز به رویکردهای بین رشته ای جدید با ترکیب انسان شناسی و معماری وجود دارد. این صرفاً انسانشناسی معماری یا قومنگاری نیست که برای معماران طراحی شده است، بلکه رویکرد جدیدی است که فراتر از این دیدگاهها است: انسانشناسی معماری.